Autumn
این فصل فصل من هست ... این ماه ...
بارون و برگ و پاییز ...
همه چیز در حال تغییر هست ...
دیوونه شدن ... شوریده و شیدا ...
اگر می دونستم توی بیست و هشت سالگی ام تو در کنارم خواهی بود ... سالهای قبل ... شب تولدم اینقدر اشک نمی ریختم
کمتر نگران می زیستم
چشمهام رو می بستم و از بارون شبهای هشتم آذر نهایت لذت رو می بردم
از تبریکها و جمع شدن همه ، کنارم احساس دلتنگی بیشتر نمی کردم
حس میکردم همه شون پیام می دند به من که آدمهای اصلی کنار تو نیستند ...
با تو ...
یاد گرفتم گرچه آنها نیستند ولی
ما هستیم ...
عشق هست
زندگی هست
باران هست
آذر هست
دوستت دارم
Comments
tavalodet mobarak bashe
kheyli delam barat tang shode
ghorbonet
David